
حمله وحشیانه شامپانزه در فوریه، که طی آن یک شامپانزه حیوان خانگی جراحات ویرانگری را به یک زن کانکتیکات وارد کرد، یادآور این نکته بود که شامپانزهها بسیار قویتر از انسانها هستند - به گفته برخی از محققان، چهار برابر قویتر. اما چه چیزی باعث میشود که نزدیکترین عموزادههای ما بسیار قویتر از ما باشند؟ یک توضیح ممکن این است که میمون های بزرگ به سادگی عضلات قوی تری دارند.
در واقع، زیست شناسان تفاوت هایی را در ساختار ماهیچه ای بین شامپانزه ها و انسان ها کشف کرده اند. اما آلن واکر، زیستشناس تکاملی، استاد دانشگاه پن استیت، فکر میکند که ماهیچهها ممکن است تنها بخشی از داستان باشند.
در مقاله ای که در شماره آوریل نشریه Current Anthropology منتشر شد، واکر استدلال می کند که انسان ها ممکن است قدرت شامپانزه ها را نداشته باشند زیرا سیستم عصبی ما کنترل بیشتری بر عضلات ما اعمال می کند. کنترل موتور خوب ما از شاهکارهای بزرگ قدرت جلوگیری می کند، اما به ما امکان می دهد وظایف ظریف و منحصر به فرد انسانی را انجام دهیم.
فرضیه واکر تا حدودی از یافتههای نخستیشناس آن مکلارنون سرچشمه میگیرد. مک لارن نشان داد که نسبت به توده بدن، شامپانزه ها ماده خاکستری کمتری در نخاع خود نسبت به انسان دارند. ماده خاکستری ستون فقرات حاوی تعداد زیادی نورون حرکتی-سلول های عصبی است که به فیبرهای عضلانی متصل می شوند و حرکت عضلات را تنظیم می کنند.
واکر پیشنهاد می کندماده خاکستری بیشتر در انسان به معنای نورون های حرکتی بیشتر است. و داشتن نورون های حرکتی بیشتر به معنای کنترل بیشتر عضلات است.
نرونهای حرکتی اضافی ما به ما این امکان را میدهند که در هر زمان بخشهای کوچکتری از عضلات خود را درگیر کنیم. ما میتوانیم فقط چند فیبر عضلانی را برای کارهای ظریف مانند نخ زدن سوزن و به تدریج بیشتر برای کارهایی که به نیروی بیشتری نیاز دارند، درگیر کنیم.برعکس، از آنجایی که شامپانزه ها نورون های حرکتی کمتری دارند، هر نورون تعداد بیشتری از فیبرهای عضلانی را تحریک می کند. بنابراین استفاده از ماهیچه برای شامپانزه ها بیشتر به یک پیشنهاد همه یا هیچ تبدیل می شود. در نتیجه، شامپانزهها اغلب بیشتر از نیازشان از عضله استفاده میکنند.
"[A]و این دلیلی است که میمون ها نسبت به انسان بسیار قوی به نظر می رسند، " واکر می نویسد.
سیستم موتور دقیق تنظیم شده ما طیف گسترده ای از وظایف انسانی را ممکن می سازد. بدون آن نمیتوانستیم اشیاء کوچک را دستکاری کنیم، ابزار پیچیده بسازیم یا دقیق پرتاب کنیم. و از آنجایی که میتوانیم با استفاده تدریجی از عضله در مصرف انرژی صرفهجویی کنیم، استقامت بدنی بیشتری داریم که باعث میشود دوندههای مسافتی عالی باشیم.
میمونهای بزرگ با استفاده از ماهیچههای «همه یا هیچ»، دوندههای سرعت، کوهنوردان و مبارزان انفجاری هستند، اما در کارهای پیچیده حرکتی تقریباً به خوبی خوب نیستند. به عبارت دیگر، شامپانزهها در مغازههای چینی مهمانهای بدی میسازند.
علاوه بر کنترل حرکتی ظریف، واکر مشکوک است که انسان ها همچنین ممکن است محدودیت عصبی در میزان استفاده از عضله در یک زمان داشته باشند. فقط در شرایط بسیار نادری این محدودیتها نادیده گرفته میشوند - همانطور که در گزارشهای حکایتی از افرادی که میتوانند ماشینها را برای رهایی قربانیان تصادف به دام افتاده بلند کنند.
"به این اثر شوک الکتریکی شدید را اضافه کنید، جایی که مردم اغلب با انقباض شدید عضلانی خود به شدت پرتاب می شوند، و واضح است که ما تمام فیبرهای عضلانی خود را به یکباره منقبض نمی کنیم." بنابراین ممکن است درجه ای از بازداری مغزی در افراد وجود داشته باشد که از آسیب رساندن به سیستم عضلانی خود که در میمون های بزرگ وجود ندارد یا به همان میزان وجود ندارد، جلوگیری می کند.»
واکر می گوید که آزمایش فرضیه او مبنی بر اینکه انسان نورون های حرکتی بیشتری دارد، نسبتاً ساده است. با این حال، او اذعان میکند که آزمایش اینکه آیا انسان مهار ماهیچهای را افزایش داده است یا خیر، میتواند کمی مشکلساز باشد.