
برای تز دکترای خود، هالوارد هانس کشف کرد که گوزن قرمز نروژی به دلیل پراکندگی تاریخی آنها از نظر ژنتیکی با دیگر گوزن های قرمز اروپایی متفاوت است. با این حال، یک قرن پیش، گوزن قرمز از قاره اروپا به جزیره Otterøya در Namsos وارد شد و این گوزن های وارداتی اشکال ترکیبی با گوزن قرمز نروژی در جزیره ایجاد کردند.
این هیبریدها فقط تا حد متوسطی با بقیه جمعیت گوزن قرمز نروژی ادغام شده اند.
گوزن قرمز پس از آخرین عصر یخبندان، نروژ را مستعمره کرد. از آن زمان، جمعیت از بقیه اروپا منزوی شده است، و در موارد متعددی تعداد آنها به طور چشمگیری کاهش یافت که ساختار ژنتیکی تغییر کرد و تنوع ژنتیکی از بین رفت.
تجزیه و تحلیل DNA گوزن نشان داد که جداسازی و کاهش جمعیت در طول قرن های هجدهم و نوزدهم به طور قابل توجهی ساختار ژنتیکی را در زمانی که گوزن قرمز تنها به چند مکان در غرب نروژ محدود شده بود، تغییر داد. کد ژنتیکی احتمالاً در طول فروپاشی جمعیت قبلی نیز از بین رفته است، به عنوان مثال، در طول استعمار. هانس می گوید: «ممکن است تصور شود حیواناتی که زنده مانده اند به خوبی با آب و هوای نروژ سازگار شده اند، اما چنین از دست دادن ژنتیکی ممکن است در طولانی مدت توانایی گوزن قرمز را برای سازگاری با تغییرات آب و هوایی و زیستگاه کاهش دهد.».
در سالهای 1902 و 1904، گوزنهای قرمز از آلمان و مجارستان به Otterøya، در نزدیکی Namsos معرفی شدند. دکترا نشان می دهد که ترکیب ژنتیکی گوزن قرمز امروزی Otterøya ترکیبی از اشکال نروژی و وارداتی است، اما هیچ عواقب منفی از آن دیده نشده است که ممکن است نشان دهنده کاهش سازگاری در بین هیبریدها باشد. تا به حال، فشار شکار بر روی هیبریدها به حدی بوده است که مواد ژنتیکی خارجی فقط به میزان محدودی به جمعیت گوزن نروژی سرایت کرده است، اگرچه جمعیت هیبرید امروزه در حال افزایش است.
جمعیت گوزن قرمز نروژی در طول قرن گذشته به طرز چشمگیری افزایش یافته است، هم از نظر تعداد و هم از نظر توزیع. هانیس در پایان نامه خود نشان داد که این افزایش در پنج یا شش مکان در غرب نروژ رخ داده است که در طول قرن هجدهم و نوزدهم موجودیت های جداگانه ای بودند. جمعیت فعلی متشکل از پنج زیرجمعیت ژنتیکی متفاوت است که از این گروه های اصلی گسترش یافته اند. الگوی گسترش درجه نسبتاً بالایی از اختلاط را به سمت شرق نشان می دهد زیرا آهوها دره ها را به سمت شرق دنبال می کردند، در حالی که در غرب، آبدره های شیب دار و رشته کوه های مرتفع موانعی برای گسترش ایجاد کردند.
Hallvard Haanes بعلاوه نشان داده است که ماهیان عقب نسبتاً بی تحرک هستند و در فواصل کوتاه تری نسبت به دلارها حرکت می کنند که به میزان بیشتری در میان جمعیت های فرعی سرگردان هستند. در طول گسترش قرن گذشته، هندی ها به احتمال زیاد در واحدهای خانوادگی حرکت کردند و بنابراین یکپارچگی ژنتیکی پنج گروه اصلی را حفظ کردند، که در مناطق قدیمی و جدید پخش شده بودند.
این کار تحت نظارت بخش ژنتیک، دانشکده علوم دامپزشکی نروژ، با همکاری گروه مطالعات بهداشت و مددکاری اجتماعی، کالج دانشگاه Telemark، نروژ انجام شد. علاوه بر این، شکارچیان و دامپزشکان نروژی و بینالمللی نمونههایی را به پروژه کمک کردند.
می توانم. دانشمند هالوارد هانس از پایان نامه دکترای خود با عنوان "تنوع و ساختار ژنتیکی در گوزن قرمز نروژی" در دانشکده علوم دامپزشکی نروژ در 15 ژانویه 2009 دفاع کرد.